Artwork

المحتوى المقدم من ghesseham قصه هام and Ghesseham قصه هام. يتم تحميل جميع محتويات البودكاست بما في ذلك الحلقات والرسومات وأوصاف البودكاست وتقديمها مباشرة بواسطة ghesseham قصه هام and Ghesseham قصه هام أو شريك منصة البودكاست الخاص بهم. إذا كنت تعتقد أن شخصًا ما يستخدم عملك المحمي بحقوق الطبع والنشر دون إذنك، فيمكنك اتباع العملية الموضحة هنا https://ar.player.fm/legal.
Player FM - تطبيق بودكاست
انتقل إلى وضع عدم الاتصال باستخدام تطبيق Player FM !

💥داستانهای شاهنامه💥شانزدهم به دنیا آمدن رستم

18:30
 
مشاركة
 

Manage episode 313441658 series 3271009
المحتوى المقدم من ghesseham قصه هام and Ghesseham قصه هام. يتم تحميل جميع محتويات البودكاست بما في ذلك الحلقات والرسومات وأوصاف البودكاست وتقديمها مباشرة بواسطة ghesseham قصه هام and Ghesseham قصه هام أو شريك منصة البودكاست الخاص بهم. إذا كنت تعتقد أن شخصًا ما يستخدم عملك المحمي بحقوق الطبع والنشر دون إذنك، فيمكنك اتباع العملية الموضحة هنا https://ar.player.fm/legal.
‌ بعد از مدتی آثار بار در رودابه نمایان شد و او به‌شدت سنگین و ناراحت و زرد شده بود تا اینکه یک روز از هوش رفت و در کاخ ولوله شد . سیندخت ناراحت بود و زال به بالین رودابه آمد با دلی پر از غم موی می‌کند و ناله می‌کرد که ناگاه به یاد پرسیمرغ افتاد پس مجمری آورد و آتش افروخت و پر سیمرغ را سوزاند . در دم آسمان تیره شد و سیمرغ ظاهر گشت و گفت : چرا نگرانی ؟ رودابه برایت فرزند نامداری می‌آورد . چاره این است که خنجری آبگون بیاوری سپس رودابه را با می مست و بی‌هوش کنی و بعد بچه را از پهلوی او درآوری و مطمئن باش او دردی نخواهد کشید سپس آنجا را که چاک داده‌ای بدوز و گیاهی را که به تو می‌دهم با شیر و مشک بکوب و در سایه خشک‌کن سپس آن را به پهلوی رودابه بمال و ازآن‌پس پر مرا بر آن بمال و خیالت آسوده باشد .زال رفت و کارهایی را که سیمرغ دستور داده بود انجام داد. سیندخت از دیده خون فرومی‌ریخت و می‌گفت : کجا ممکن است از پهلو بچه به دنیا آید ؟ وقتی بچه به دنیا آمد پسری بود مانند پهلوانی بالابلند با موهای سرخ و صورتی گلگون مانند خورشید رخشان و دودستش پرخون بود . از این بچه پیلتن همه متعجب شدند . وقتی رودابه به هوش آمد بچه را نزدش آوردند .در یک‌روزگی چون بچه‌ای یک‌ساله بود و همتایی نداشت . کودک را رستم نام نهادند. رودابه دستور داد عکس رستم را بر حریر دوختند و برای سام فرستادند . ...
  continue reading

26 حلقات

Artwork
iconمشاركة
 
Manage episode 313441658 series 3271009
المحتوى المقدم من ghesseham قصه هام and Ghesseham قصه هام. يتم تحميل جميع محتويات البودكاست بما في ذلك الحلقات والرسومات وأوصاف البودكاست وتقديمها مباشرة بواسطة ghesseham قصه هام and Ghesseham قصه هام أو شريك منصة البودكاست الخاص بهم. إذا كنت تعتقد أن شخصًا ما يستخدم عملك المحمي بحقوق الطبع والنشر دون إذنك، فيمكنك اتباع العملية الموضحة هنا https://ar.player.fm/legal.
‌ بعد از مدتی آثار بار در رودابه نمایان شد و او به‌شدت سنگین و ناراحت و زرد شده بود تا اینکه یک روز از هوش رفت و در کاخ ولوله شد . سیندخت ناراحت بود و زال به بالین رودابه آمد با دلی پر از غم موی می‌کند و ناله می‌کرد که ناگاه به یاد پرسیمرغ افتاد پس مجمری آورد و آتش افروخت و پر سیمرغ را سوزاند . در دم آسمان تیره شد و سیمرغ ظاهر گشت و گفت : چرا نگرانی ؟ رودابه برایت فرزند نامداری می‌آورد . چاره این است که خنجری آبگون بیاوری سپس رودابه را با می مست و بی‌هوش کنی و بعد بچه را از پهلوی او درآوری و مطمئن باش او دردی نخواهد کشید سپس آنجا را که چاک داده‌ای بدوز و گیاهی را که به تو می‌دهم با شیر و مشک بکوب و در سایه خشک‌کن سپس آن را به پهلوی رودابه بمال و ازآن‌پس پر مرا بر آن بمال و خیالت آسوده باشد .زال رفت و کارهایی را که سیمرغ دستور داده بود انجام داد. سیندخت از دیده خون فرومی‌ریخت و می‌گفت : کجا ممکن است از پهلو بچه به دنیا آید ؟ وقتی بچه به دنیا آمد پسری بود مانند پهلوانی بالابلند با موهای سرخ و صورتی گلگون مانند خورشید رخشان و دودستش پرخون بود . از این بچه پیلتن همه متعجب شدند . وقتی رودابه به هوش آمد بچه را نزدش آوردند .در یک‌روزگی چون بچه‌ای یک‌ساله بود و همتایی نداشت . کودک را رستم نام نهادند. رودابه دستور داد عکس رستم را بر حریر دوختند و برای سام فرستادند . ...
  continue reading

26 حلقات

모든 에피소드

×
 
Loading …

مرحبًا بك في مشغل أف ام!

يقوم برنامج مشغل أف أم بمسح الويب للحصول على بودكاست عالية الجودة لتستمتع بها الآن. إنه أفضل تطبيق بودكاست ويعمل على أجهزة اندرويد والأيفون والويب. قم بالتسجيل لمزامنة الاشتراكات عبر الأجهزة.

 

دليل مرجعي سريع