پادکست نوروزی عمومي
[search 0]
أكثر
تنزيل التطبيق!
show episodes
 
Loading …
show series
 
داستان سفر نوروزی ما از آن روزی شروع شد که دوستم آرمین از من پرسید که زابلی یعنی چه. البته می دانستم زابل اسم شهر بابام است، اما سوال آرمین باعث شد که از خودم بپرسم زابل کجاست. وقتی از بابام پرسیدم، گفتبقلم PersianBMS
  continue reading
 
معلم عزیز آقای مشیری از ما خواسته اند گزارشی از تعطیلات نوروزی خود بدهیم و اگر به مسافرت رفته ایم آن را برای هم کلاسی های خود شرح دهیم. خانواده ما تصمیم گرفتند برای عید نوروز به مریوان برویمبقلم PersianBMS
  continue reading
 
انشا نوروزی احسان دریانورد، نام پدر: محمد علی متولد: طهران ما روز دوم فروردین بعد از یک سفر بسیار طولانی و خسته کننده به بندر چابهار رسیدیم. علت آن هم این بود که مادرمان حاضر نبودند سوار هواپیما بشوند و گفتند که از سفرهای هوایی می ترسندبقلم PersianBMS
  continue reading
 
سفر نوروزی ما به شیراز بود. وقتی شب ۲۸ اسفند پدرمان به من و خواهرم سها گفتند که وسایل مان را برای سفر جمع کنیم تا فردا صبح زود به طرف شیراز حرکت کنیم، ما خیلی خوشحال شدیمبقلم PersianBMS
  continue reading
 
Loading …

دليل مرجعي سريع

حقوق الطبع والنشر 2025 | سياسة الخصوصية | شروط الخدمة | | حقوق النشر
استمع إلى هذا العرض أثناء الاستكشاف
تشغيل